طوفان جاهلیت
30 اردیبهشت 1394 توسط سبز
درد دل کودک یمنی با امام زمان…..
آقا جان چشمانم به در ویران شده ی خانه گلی ام که زیر آوار دژخیمان شکسته است مانده است به انتظارتان ،چر دیر کردی آقا؟ پس تاکی زانوی غم را بغل کنم وتو نیایی، تا کی بر خاک وخاشاک همبستر شوم وچشم به راه آمدنت باشیم ، تاکی آقاجان ،تاکی؟ من که این همه تورا صدامیزنم ،من که تا این همه وعده آمدنت را به دشمنانت دادم ، که می آیی و انتقام مظلومیت ما را میگیری ، پس چرا دیر کردی آقا جان ، چرا نیومدی ؟ میخای بزار ماپیر شیم بیایی آقا جان ؟ پدر مادر را ازمون گرفتن ،خانه وکاشانه رو ازمون گرفتن،بازی و نشاط که بماند ، جوانی که نداشتیم بی تو ، آن جسم بی روح بی تو بودن را هم ازمون گرفتن آقا، پس آقا تورو جان مادرت تنهایمان نزار، بیا بیا بیا…. .